عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

نفس ماما

شیطنتهای گل پسر مامانی

الهی که من فدای تنها ستاره زندگیم بشم که میمیرم برات عزیز دلم خیلی شیطون شدی کار بانکی داشتم مجبور شدم برم اداره پیش بابا بزرگ و یه نیم ساعتی اونجا موندی تا من برم به کارام برسم وقتی برگشتم دیدم حسابی شیطنت کردی فکردی چونکه بابا بزرگ مدیر شرکته هر کاری بخوایی میتونی بکنی کل اتاق رو بهم ریختی امروز خیلی شیطنتت زیاد شده بود اصلا نمیشد کنترلت کنیم فقط میخواستی بری کنار  کشوی میز گرامافون و میز تلوزیون همه چی رو بهم بریزی کشو ها رو باز میکردی بعدش هرچی تو کشو بود پرت میکردی بیرون چند بار هم کشو رو رو انگشتات بستی اما چونکه سرگرم خراب کاری بودی گریه نکردی علاقه زیادی به لب تاب داری هرچا ببینی لب ...
27 شهريور 1391

نه ماهگیت مبارک

گل مامان ٩ ماهت تمام شد و پا توی ماه دهم گذاشتی الهی قربونت برم که چه قدر شیطون شدی نمیشه یک ثانیه چشم ازت بردارم چهار شنبه بردمت خانه بهداشت وزنت ٩٣٠٠ قدت ٧٧ دور سرت ٤٥ بود خداروشکر دیروز  هم با خاله ابی و مامان جون رفتیم خونمون آماده شده اسباب کشی کردیم مامان جون و خاله اومدن  کمکم  خدااااااااااا چه قدر سخته تا بخوام جا بیفتم آخه نفس ماما تو نمیزاری کاری بکنم همش میخایی بری چهار دست و پا نمیشه که یه چی میخوری کار دستم میدی وقتی هم میدمت دست مامان جونی یا خاله باز گریه میکنی میخایی بیایی بغلم اصلا به هیچ کاری نمیرسم گلممم ماشالله خیلی همکاری میکنی امروز توی تختت نشسته بودی مامانی و خاله هم داشتن اتاقت رو مرتب میکر...
21 شهريور 1391

8/6/91 سومین مرواریدت مبارک

گل مامانی چند روزی میشه واقعا به تمام معنا بد اخلاق شدی لجبازی میکنی همش نق نق نق گریه میکنی دستو پاتو محکم فشار میدی سرخ میشی داد میزنی انگار از چیزی عصبی هستی من خیلی ناراحت میشم اینجوری میبینمت   دو روز پیش دندون بالاییت دیدم درومده همش به خودم میگم این بد اخلاقیت شاید برای دندونت بوده خداکنه اینجور باشه اما موقع پوشک و لباس عوض کردن بازم داد بیداد گریه خودتو میکوبی به زمین دندوناتو به هم میکشی از حرص آخه من چی کار کنم این اخلاق بدتو ترک کنی هر چیزی رو بخوایی و به دست نیاری گریه میکنی هرچی من و خاله ها بابابزرگ برات اسباب بازی خریدیم میندازی اینور اونور همش میخوای سیمم برق رو بگیری یا سوار جارو برقی بشی یا دستگاه کنت...
10 شهريور 1391

عکسهای جدید گل پسرم

دیروز خیلی اذیت کردی دیگه مامانی گفت ببریمت تا بوستان نزدیک خونه مامانی کلا وقتی میری بیرون ساکت  آروم میشی تا برگردیم خونه داد و بیداد راه میندازی همه وسایلت که ماهشهره برا اینکه اینجا راحت ببرمت بیرون خاله الی یه کالسکه سبک برات خریده کار منو مامانی رو راحت کرده ماشالله سنگین شدی نمیتونم زاد بغلت کنم عزیزممممممممم هربار با کالسکه میری بیرون عادت کردی کج  بشینی اصلا درست نمیشینی هم تو کالسکه اولیت هم تو این یکی نمیدونم چرا کج میشینی پاهاتم میبری بالا هرکی میبینه میخنده هی پاتو میارم پایین بی فایدس دوباره میبری بالا کج میشی ...
7 شهريور 1391

شیطون مامانی

گل من عاشقتم خیلیشیطون و بازیگوش شدی مرتب باید از زیر مبل و میز بکشمت بیرون کلی اسباب بازی فکری مخصوص سنت برات خریدم اما عشقت به موبایل دمپایی دستگاه کنترل سیم برق تیوپ کرم هست بابا بزرگ و خاله هات مرتب برات اسباب بازی میخرن اما عاشق چیزایی دیگه هستی مخصوصا عاشق پاره کردن کاغذی ذوق میکنی گلمممم این روزا قشنگ بابا ماما دد ننه رو تلفظ میکنی منم عاشق صدای نازتم عسلمممم وقتی هم صذات میکنیم میگیم آرمان سلام دست کوچولوی نازت رو میاری جلو و دست میدی اینو خاله الهام یادت داد قشنگممممممممممم وقتی میگیم آرمان دس دسی زودی دست میزنی ذوق میکنی با بعد خوردن غذا برا خودت دست میزنی عاشقققققق خودتو کارهای بامزتم مامانی جدیدا هم عادت کردی وقتی ب...
5 شهريور 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد